خدایا... منو ببخش که اینقدر بدم


˙·٠•●Alone In My World●•٠·˙

اندر احوالات یک مونث جوجه ی دبیرستانی

 

 

خدا به بنده گفت : بنده من یازده رکعت نماز شب بخون . 

بنده به خدا می گه :خدایا آخه من ...خسته ام نمی تونم .

خدا :عیبی نداره دو رکعت نماز «شفع» و یک رکعت نماز «وتر» بخون .

بنده : خدایا حال ندارم. برایم مشکله نیمه شب بیدارشم .

خدا :بنده من قبل خواب این سه رکعت رو بخون . 

بنده : خدایا سه رکعت زیاده.

خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز «وتر» بخون.

بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگه ای نداره ؟ 

خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان فقط بگو: یا الله

بنده: خدایا من توی رختخوابم.اگر بلند شم خواب از سرم می پره.

خدا: بنده من همان جا که دراز کشیده ای بگو یا الله

بنده: خدایا هوا سرده من نمی تونم دستام رو از زیر پتو بیرون بیارم سردم میشه.

خدا: پس توی دلت بگو یا الله .ما نماز شب برات حساب می کنیم .

*بنده اعتنا نمی کنه ومی خوابه .

خدا به ملائکه می گه: ملائکه من ببینید من چقدر ساده گرفتم اما او خوابید...چیزی به اذان صبح 

نمانده . بنده من رو بیدار کنید .دلم براش تنگ شده امشب با من حرف نزده .

ملائکه به خدا می گن: خداوندا او رو بیدار کردیم .اما او باز خوابید .

خدا به ملائکه می گه: ملائکه من در گوشش بگید خداوند منتظر توست .شاید بیدار شود.

ملائکه: پروردگار بازهم بیدار نمی شه.

* اذان صبح را می گویند 

این بار خدا خودش به بنده می گه: بنده ی من هنگام اذان هم بیدار نشدی. نزدیک طلوع خورشیداست . بیدار شو وبا من حرف بزن .نگذار نماز صبحت قضا شود .

*خورشید از مشرق طلوع کرد 

ملائکه به خدا می گن :خداوندا با او قهر نمی کنی ؟

خداوند به ملائکه می گه: او که جز من کسی را ندارد .شاید توبه کند .... 

ببین خدا چقدر به ما مشتاقه ما با اینکه به او محتاجیم .....



نظرات شما عزیزان:

رها
ساعت21:08---17 اسفند 1390
خیلی قشنگ بود...
مرام انسان همینه...دل شکستن


ali
ساعت20:58---17 اسفند 1390
الان که اینو خوندم اشک تو چشام جمع شده.از کار خودم خجالت میکشم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 1 فروردين 1385برچسب:,ساعت 1:0 توسط Dreamer| |


Power By: LoxBlog.Com